آخرین ساعات سال 91 را سپری میکنیم ..اگه سال گذشته این موقع یکی بهم میگفت که چه اتفاقهائی میخواد توی این سال برام پیش بیاد ..هیچکدومش باورم نمی شد ..اتفاقهای تلخی که یکی پس از دیگری پیش اومد..الان که دارم به این سال فکر میکنم ..میبینم بعد از فوت پدر عزیزم و بیماری "مادرمهربانم " این سال بدترین سال زندگیم بود ..سالی سرشار از غم و اندوه را پشت سر گذاشتم ..بدترین و تلخترین روزها و شبهامو سپری کردم ..حتی یه مدتی اینقدر کم آورده بودم که دیگه سر کار هم نمی رفتم ..اینکه تنها بودم و هیچکی نبود که توی این سخت ترین روزها کنارم باشه " البته منظورم مجازی نیست " ..اینهمه تلخی و درد را غیر قابل تحمل میکرد ..خب اتفاقهای خوبی هم افتاد ..مثلا اینکه مادرم حالش بهتر شد و خطر رفع شد که بهترین خبر بود برام ..اینکه با کسانی اشنا شدم که حضورشون بهم ارامش میداد و یاد بودنشون منو وادار کرد ادامه بدم ..عزیزانی که اومدن و یه مسافتی از این راه سخت را کنارم بودن که همینجا از همشون تشکر میکنم ..خب بعضی ها رفتن و بعضی ها هم موندن ..در هر حال بازم از همشون ممنونم و بهترینها را براشون میخوام ..هر چند بعضی ها با رفتنشون باعث شدید تر شدن غم و اندوه و تنهائیم شدن ..ولی گله ای نیست ..
یه تشکر ویژه میخوام بکنم از اونی که خودش میدونه واسم چی بود و چی هست ..اونی که همیشه با صبر و متانت و بدون هیچ چشم داشتی صادقانه سنگ صبورم بود و هر وقت دلم میگرفت و غم و اندوه و تنهائی ..جونم را به لبم میرسوند ..کوله بار غمم را برمیداشتم و میرفتم سفره دلتنگیمو براش باز میکردم و اونم با آغوش باز منو میپذیرفت و صبورانه تحملم میکرد ..اونی که خودش صدها درد داشت و بازم برام سنگ صبور شد ..اونی که خیلی بیشتر از یه دوست شد برام ..اونی که با وجود همه دردائی که براش اوردم ..بازم واستاد و هیچوقت تنهام نزاشت ..اونی که رفیق روزها و شبهای تنهائیم بود و اگه نبود وجود نازنین این فرشته مهربون ..الان معلوم نبود همین دل شکسته و پیر و خسته هنوز داشت به تپشهای ناموزنش ادامه میداد یا نه ..میخوام بگم یه دنیا ازت ممنونم ..میخوام بگم که منو ببخش که بجز درد چیزی برات نداشتم و..میخوام بگم تا زندم مدیونتم ..میخوام بگم حلالم کن و میخوام اعتراف کنم که خیلی دوستت دارم ..بیشتر از هر کی و هر چی ..هر چند الان خیلی ازم دور شدی ..ولی همیشه تو قلبم جا داری و هیچی نمی تونه یادت را ازم جدا کنه مگر مرگ ...
از همه شما آجی داداشای گلم هم که همیشه کنارم بودین ..ممنونم ..ان شالله سرنوشت بهترینها را براتون رقم بزنه ..ببخشید که یکی یکی اسم نمی برم که خدای ناکرده کسی از قلم نیفته ..ولی همتون میدونید چقدر دوستتون دارم و چقدر برام با ارزشید ..همیشه بیادتونم واگه روزگار مجالی بده جبران همه خوبیهاتون را میکنم ..شماهائی که وقت میزاشتین و واگویه هامو میخوندین و با پیامهای پر مهر و محبتتون منو وادارم کردین تن نیمه جونم را بکشونم و ادامه بدم ..
به حرمت این شب و روزهای عزیز ..همه اون کسانی را هم که توی این سال بهم صدمه زدن و باعث شدن اینی بشم که الان هستم و به جائی برسم که الان رسیدم...می بخشم و براشون بهترینها را میخوام و از خدا میخوام اونم ببخشتشون و بهشون میگم زخمهائی را که به دلم زدید ..تا ابد یادگاری نگهشون میدارم و هیچوقت کهنه نمی شن ..از قدیم گفتن هر چه از دوست رسد نیکوست ..
از همه کسانی هم که ناخواسته باعث رنجششون شدم و خدای ناکرده باعث شدم دردی از من بهشون برسه ، صمیمانه عذر خواهی میکنم و میخوام منو ببخشن و حلال کنن ..
دوست نداشتم بدون گفتن این حرفها وارد سال جدید بشم ..پس باید میگفتم ..امیدوارم سال پیش رو بهترینها براتون رقم بخوره و به همه آرزوهای قشنگتون برسید ..
براتون توی سال جدید سلامتی و عشق آرزو می کنم و در آخر یه نصیحت برادرانه به همتون ...
بی عشق بسر مکن که دلت پیر میشود ...
در پناه خالق نیلوفرها ...عاشق باشید ..پاک باشید ... مهربان باشید و شکیبا ...
محتاج به دعای همتون هستم .
برادر حقیرتان : " رسول تنها "
