عید همتون مبارک
خوب بالاخره سال 91 با همه بدیها و خوبیهاش ..با همه خاطرات تلخ و شیرینش و همه اتفاقهای ریزو درشتش ..با همه لبخندها و اشکهاش و دلتنگی هاش گذشت و وارد سال جدید شدیم ..
خدا را شکر میکنم که توفیق داد و امسال لحظه سال تحویل روبروی مادر عزیزم نشستم و سال جدید را در کنارش و با یاد پدرمهربانم و یاد تک تک شما عزیزان و آرزوی سلامتی و تندرستی و توفیق و موفیقت آغاز کردم ...اون لحظه ناب سال تحویل در حال خوندن قران همینطوری که بارون اشک چشام... پنجره غیار گرفته دلمو شستشو میداد ..تک تکتون را بیاد آوردم و برای همتون بهترینها را از خودش خواستم ..امیدوارم سالی که پیش رو دارید ...سال برآورده شدن آرزوهای قشنگتون باشه و دیگه غم سراغ هیچکدومتون نیاد و سالی سرشار از شادی براتون رقم بخوره ..از خدای مهربون بهترین تقدیر ها را براتون خواستم ..
بالافاصله بعد تحویل سال اومدم که بگم بیاد همتون بودم ..
منو از دعای خیرتون محروم نکنید که بس محتاج دعای شما خوبرویان خوش قلب هستم ...
آرزوی این برادر حقیرتون ، سلامتی و شادی و کامیابی و موفیقته برای شما آجی داداشای گلم ..
در پناه ایزد پاک ...بهترینها از آنتان ...
دوستدار همتون : برادر کوچک شما :" رسول "