می آیی …
در وا میشود …
میروی …
در بسته می شود…
میبینی!!!
حتی در هم به تو وابسته میشه .
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
زندگی باید کرد
گاه باغزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم
روزگارت آرام
...
نمی دونم چمه ...
فقط میدونم حالم خوب نیست ...
حالم خرابه ...
خراب ...
انگار یه بغض نشکسته داره قلبمو پاره پاره می کنه ...
انگار...
انگار غریب افتادم تو این دنیا....
انگار هیچکس جز تو ...
جز من ...
انگار ....
آه...
ای بابا ...
بگذریم ...
این که دوستت دارم کافیه ...
آره...
همین که دوست دارم کافیه ...
میگوئی فراموش کردن کار ساده ایست....
آری ...تو فراموش کن ...
من این ساده ها را بلد نیستم ...
گفتي كه مرا دوست نداري، گله اي نيست ...
بين من و عشق تو ولي فاصله اي نيست...
گفتم كه كمي صبر كن و گوش به من كن...
گفتي بايد بروم حوصله اي نيست...
پرواز عجب عادت خوبيست ،ولي حيف...
رفتي تو و ديگر اثر از چلچله اي نيست...
گفتي كه كمي فكر خودم باشم و آن وقت...
جز عشق تو در خاطر من مشغله اي نيست ....
رفتي تو خدا پشت و پناهت به سلامت ...
بگذار بسوزد دل من ، مسئله اي نيست...