آمدی ....
بهانه ی بودنم شدی ....
رفتی...
بهانه ی شعر سرودنم شدی ....
زخمهایم را مرهمی نبود و دلتنگی هایم را پایانی...
در تنهایی ام از تو گفتم و گفتم تا از تو گفتن شد سر آغاز سرودنم....
نفرین من !؟ هرگز ... هرگز بدرقه راهت نخواهد بود...
تو رفتی ومرا در دنیای غمهایم تنها گذاشتی ....
بی وفا . کجایی ...؟